مدیریت رسانه از جمله رشتههاییه که تا دلتون بخواد موضوعات جذاب، متنوع، متفاوت و جالب برای پایان نامه نویسی داره؛ در مطلب قبلی که راجع به «۵ خصوصیت یک پایاننامه خوب در رشته مدیریت رسانه» بود، نوشتم که ما مدیریت رسانهایها تا دلمون بخواد برای انجام پایاننامههامون موضوع داریم. این گستردگی موضوعی برای انتخاب پایان نامه صرفاً یک ادعا نیست بلکه میتونم از عناوین مختلف مقالاتی که در رشته مدیریت رسانه همین الان چاپ میشه برای تأیید این بحث شاهد بیارم.
همین الان که به عناوین مقالات ژورنالهای داخلی و خارجی مدیریت رسانه نگاه کنید، میبینید که کلی موضوعات مختلف توسط محققان مدیریت رسانه کار شده و به مرحله انتشار علمی رسیده که موضوعاتش از برندینگ تا کارآفرینی، از تأمین مالی تا مدلهای درآمدی، از بیزینس مدلها تا مدلهای و الگوها و چارچوبهای مفهومی و … رو شامل میشه.
اگه روی لینک پایان نامه مدیریت رسانه دانشگاه تهران کلیک کنید و 5 موضوع اول رو بخونید کاملاً گستردگی حوزه تحقیقی مدیریت رسانه دستتون میاد. همونطور که قبلاً هم گفتم این گستردگی هم حسن محسوب میشه و هم تهدید. این مطلب راجع به سه دام عمده این گستردگی بحث میکنه. این سه دام شامل «انتظار معجزه»، «وسواس» و «نقد خود» میشه که در ادامه در موردش نوشتم.
اما قبل از اینکه راجع به این سه گونه دام در پایان نامه نویسی رشته مدیریت رسانه بیشتر توضیح بدم، باید بگم که اگر داخل هر کدوم از این دامها گرفتار بشیم، روند نوشتن پروپزالمون تا دفاع از پایاننامهمون خیلی طول میکشه و دیدم آدمایی رو که برای رهایی از این دامها نهایتاً بعد 6 ترمه شدن، مجبور شدن که با یک مطلب دم دستی دفاع کنن و عملاً لذت پایاننامهنویسی رو نچشن.
«انتظار معجزه»، «وسواس» و «نقد خود» اساسیترین دامهای پایان نامه نویسی در مدیریت رسانه
1- انتظار معجزه: هیچ پایاننامهای قرار نیست معجزه کنه. فکر نکنید که الان پایاننامه شما کل مشکلات سازمانهای رسانهای رو حل میکنه و یا فکر نکنید که هزارتا متغیر رو وارد کارتون کنید دیگه ناجی سازمانهای رسانهای شدین. واقعیتش اینه که پایاننامه ما قرار نیست معجزه کنه. در خوشبینانهترین حالتش در مقطع ارشد پایاننامه نویسی یک تمرین برای یادگیری پژوهشه و در دکتری پایاننامه قراره که تنها یک مشکل واقعی از یک سازمان رسانهای رو حل کنه نه کل مشکلاتش رو.
2- وسواس: آدمایی تو مقطع ارشد رشته مدیریت رسانه داریم که بخاطر وسواس مجبور شدن ترم 6 تازه پروپزال بدن. دوست عزیز من، آقا یا خانم مدیریت رسانهای، در رشته مدیریت رسانه هر روز موضوع بهتری از اونچیزی که تو ذهنت هست برای کار وجود داره؛ موضوع جذابی که واقعاً جذبش میشی اما آیا لازمه هر روز به یه موضوع فکر کنی و در چرخه باطل وسواس انتخاب موضوع گیر کنی؟ معلومه که نه. شما اونقدری باید زرنگ باشید که از ترم دوم حوزه مطالعاتیتون کاملاً مشخص باشه. شما به مشکل نگاه کنید، نه موضوع. ببینید دارید چه مشکلی رو حل میکنید. سعی کنید با نگاه کردن به مشکل گرفتار دام «وسواس» در انتخاب موضوع نشید. با فرض اینکه اگر خیلی هم وسواس دارید، یه صندوقچه پژوهش برای خودتون درست کنید. سه یا چهار تا کار پژوهشی رو که مورد علاقهتون هست، همزمان پیش ببرید و یکی از اینها رو در قالب پایاننامه گزارش کنید. بقیهرو هم در قالب مقاله گزارش کنید تا مشکل حل بشه. چرا فکر میکنید فقط به پایاننامه توجه میشه و اشکال دیگه گزارش های علمی بیهودن؟؟؟ اتفاقا سعی کنید تاپترین موضوعاتتون رو بزارید برای مقالههاتون.
3- نقد خود: این دامی بود که خود من گرفتارش شدم. «نقد خود» متعالیترین نوع انتقاده که میتونه آدم رو اصلاح کنه اما اگه «نقد خود» شکل افراطی بگیره واویلااااا. من سر پایاننامهم گرفتار همین نقد افراطی از خودم شده بود. یه داور سختگیر که نمیشه گفت، شاید بهتره بگم یه دشمن اصلی برای پایاننامه خودم شده بودم. همش میگفتم این بده، چرا اینجوریه، این کار ارزشی نداره و … . این در حالی بود که استاد راهنمای من خیلی از اون کار راضی بود و اتفاقا ثمرات خیلی زیادی اون کار برای من داشت. خودتون رو نقد کنید اما از اینکه تو پایاننامه نویسی دشمن خودتون بشید بر حذر باشید.
امیدوارم خیلی اتفاقات خوب خوب برای پایاننامههاتون بیفته.