سعید قنبری|مدیریت رسانه

0 %
سعید قنبری
دکتری مدیریت رسانه
پژوهشگر تاب‌آوری برند و رسانه
  • محل سکونت:
    تهران
  • شهر:
    تهران
  • سن:
    33
زبان‌ها
عربی
انگلیسی
کردی
مهارت‌ها
پژوهش کیفی
خبرنویسی
تدریس
سئو
تحلیل کسب‌وکار
کدنویسی وب
ابزارها
  • فتوشاپ
  • آفیس
  • وردپرس
  • MaxQDA
  • SPSS

راهنمای عملی نگارش مقاله دانشگاهی/ نگاهی به Contribution

1403-07-28

این مطلب از سایتم را به خلاصه یک مقاله با عنوان «اصول و مبانی نوشتن مقاله نظری: راهنمای عملی برای شروع» نوشته شری ام. بی. تاچر و گرگ فیشر قرار داده‌ام.

این مقاله در سال 2022 در نشریه Academy of Management منتشر شده است. نویسندگان این مقاله، آن را به‌عنوان یک راهنمای عملی برای پژوهشگرانی که قصد دارند مقاله‌های نظری در حوزه مدیریت و مطالعات سازمانی بنویسند، ارائه کرده‌اند. هدف این مقاله، ارائه یک رویکرد ساختاریافته برای توسعه مشارکت‌های نظری است.

طی این مقاله، نویسندگان مجموعه‌ای از هفت تمرین عملی را معرفی می‌کنند که به پژوهشگران کمک می‌کند تا ایده‌های خود را به یک مقاله نظری کامل تبدیل کنند. این تمرینات به گونه‌ای طراحی شده‌اند که به شکل قدم به قدم پژوهشگر را در مراحل مختلف توسعه نظریه هدایت کنند.

تمرین 1: مسیر‌هایی به سوی ایجاد مشارکت نظری

این تمرین به پژوهشگر کمک می‌کند تا نوع مشارکت نظری خود را مشخص کند. نویسندگان چهار مسیر اصلی را برای مشارکت نظری در مقالات مدیریت و سازمانی معرفی می‌کنند:

  • توسعه نظریه جدید: در این مسیر، پژوهشگر تلاش می‌کند تا یک ایده نظری کاملاً جدید و نوآورانه ارائه دهد که قبلاً در ادبیات علمی مطرح نشده است. در این نوع مشارکت، شما باید یک مفهوم جدید یا رابطه نظری جدید را معرفی کنید. مثال‌هایی از این نوع مشارکت شامل مقالاتی است که نظریه‌های جدیدی در حوزه مدیریت یا سازمانی ارائه می‌دهند.
  • چالش یا بهبود نظریه‌های موجود: در این نوع مشارکت، پژوهشگر بر اساس نظریه‌های موجود کار می‌کند و تلاش می‌کند تا آنها را به طور قابل توجهی گسترش دهد یا به چالش بکشد. این مسیر می‌تواند شامل انتقاد از برخی از فرضیات یا مفاهیم نظریه‌های فعلی باشد و پیشنهادهایی برای جایگزینی یا تکمیل آن‌ها ارائه دهد.
  • تلفیق نظریه‌ها یا ادبیات‌های مختلف:‌ در این مسیر، پژوهشگر از حوزه‌های مختلف علمی یا نظریه‌های گوناگون ایده‌هایی را تلفیق کرده و یک نظریه جدید و جامع ارائه می‌دهد. هدف این است که بین حوزه‌های نظری متفاوت پلی بزنید و از دیدگاه‌های مختلف برای ایجاد بینش‌های جدید استفاده کنید.
  • ارائه رویکردهایی برای بهبود فرآیند توسعه نظریه:‌ این مسیر شامل ارائه ایده‌ها و روش‌های جدید برای بهبود فرآیند توسعه نظریه در مطالعات مدیریتی و سازمانی است. در این نوع مشارکت، پژوهشگر می‌تواند پیشنهاداتی را برای تولید بینش‌های نظری جدید ارائه دهد یا روش‌های بهتری برای ساخت و انتقال نظریات معرفی کند.

برای اجرای این تمرین طی کردن چهار گام اساسی ضروری است:

  1. انتخاب مسیر مشارکت: ابتدا باید تصمیم بگیرید که از کدام یک از چهار مسیر بالا برای مشارکت نظری خود استفاده می‌کنید. آیا می‌خواهید یک نظریه جدید توسعه دهید؟ آیا نظریه‌های موجود را به چالش می‌کشید یا بهبود می‌دهید؟ یا به دنبال تلفیق حوزه‌های نظری متفاوت هستید؟ شاید هم می‌خواهید فرآیندهای توسعه نظریه را بهبود ببخشید.
  2. پیدا کردن مقالات نمونه: پس از انتخاب مسیر، باید مقالات نمونه‌ای را که در همان مسیر پیش رفته‌اند شناسایی کنید. این مقالات می‌توانند به عنوان راهنما و الگو به شما کمک کنند تا ساختار و روش‌های به‌کاررفته در آن‌ها را بررسی و از آن‌ها الهام بگیرید.
  3. مطالعه مقالات نمونه: مقالات نمونه را به دقت مطالعه کرده و نکات کلیدی، سبک نوشتار، ساختار کلی و جزئیات مهم هر یک را یادداشت کنید. این مقالات به شما نشان می‌دهند که چگونه می‌توانید مقاله نظری خود را شکل دهید و به طور اثربخش به توسعه نظریه بپردازید.
  4. ایجاد ارتباط میان ایده‌های خود و مقالات نمونه: پس از مطالعه مقالات نمونه، سعی کنید بین ایده‌های خود و آنچه در مقالات مشاهده کرده‌اید ارتباط برقرار کنید. بررسی کنید که چگونه می‌توانید از سبک‌ها و روش‌های موفق در مقالات نمونه بهره ببرید، اما همزمان نوآوری خود را نیز در مقاله لحاظ کنید.

تمرین 2: دستگاه ساخت نظریه

بر اساس این تمرین، یک نظریه از چندین جزء کلیدی تشکیل شده است که پژوهشگر باید آن‌ها را مشخص و تبیین کند. این اجزا به شما کمک می‌کنند تا نظریه خود را به طور کامل ساختاربندی کنید و به‌صورت منسجم ارائه دهید. این اجزا عبارت‌اند از:

  • سوال پژوهشی: اولین گام در هر پروژه نظریه‌پردازی، مشخص کردن سوال پژوهشی است. این سوال می‌تواند از پدیده‌ای خاص، محدودیت‌های نظریه‌های موجود، یا خلاقیت فکری شما ناشی شود. سوال پژوهشی باید به‌وضوح بیانگر هدف اصلی شما باشد و به نظریه‌پردازی شما جهت دهد.
  • نحوه تئوریزه‌سازی (Mode of Theorizing): در این بخش، شما باید مشخص کنید که از چه روشی برای تئوریزه‌سازی استفاده خواهید کرد. این موضوع به این بستگی دارد که چگونه می‌خواهید سوال پژوهشی خود را پاسخ دهید. ممکن است از مدل‌سازی ریاضی، تبیین علّی، یا سایر روش‌های تئوریزه‌سازی استفاده کنید.
  • سطح تحلیل: در نظریه‌پردازی، سطح تحلیل نشان می‌دهد که چه کسی یا چه چیزی موضوع اصلی مطالعه شماست. آیا تمرکز شما بر افراد، سازمان‌ها، یا جوامع است؟ سطح تحلیل شما باید به‌وضوح مشخص کند که تئوری شما در چه سطحی اعمال می‌شود.
  • پدیده‌ای که مورد علاقه شماست: شما باید پدیده‌ای را که نظریه شما درباره آن است به‌روشنی مشخص کنید. این پدیده می‌تواند یک رویداد، فرایند، یا مسئله خاص باشد که قصد دارید آن را با استفاده از نظریه خود تبیین کنید.
  • مکانیسم‌های علّی: مکانیسم‌های علّی به روابط علّی میان متغیرها و پدیده‌ها اشاره دارند. در این بخش، شما باید مکانیسم‌های علّی که نظریه شما به آن‌ها اشاره می‌کند را مشخص کنید. این مکانیسم‌ها باید نشان دهند که چگونه و چرا یک پدیده اتفاق می‌افتد.
  • مفاهیم و متغیرهای اصلی: نظریه‌ها معمولاً بر اساس مجموعه‌ای از مفاهیم یا متغیرهای اصلی ساخته می‌شوند. شما باید به‌وضوح مشخص کنید که چه مفاهیم یا متغیرهایی در نظریه شما نقش دارند و آن‌ها را به‌صورت دقیق تعریف کنید.
  • شرایط مرزی نظریه: نظریه‌ها همیشه محدودیت‌هایی دارند و نمی‌توانند به همه شرایط تعمیم داده شوند. در این بخش، شما باید مشخص کنید که نظریه شما در چه شرایطی اعمال می‌شود و چه زمانی این نظریه قابل استفاده نیست. این شرایط مرزی به شما کمک می‌کنند تا نظریه خود را دقیق‌تر و معتبرتر ارائه دهید.
  • خروجی نظریه: در نهایت، شما باید مشخص کنید که خروجی نظریه شما چه خواهد بود. آیا نظریه شما به تبیین یک پدیده می‌پردازد؟ آیا پیش‌بینی‌هایی را ارائه می‌دهد؟ یا شاید دستورالعمل‌ها و پیشنهادهایی برای اقدامات آینده ارائه می‌کند. خروجی نظریه باید به‌وضوح بیانگر هدف نهایی تئوریزه‌سازی شما باشد.

برای اجرای این تمرین طی کردن سه گام اساسی ضروری است:

  1. مشخص کردن سوال پژوهشی: ابتدا سوال پژوهشی خود را مشخص کنید. سوالی که قصد دارید از طریق نظریه خود به آن پاسخ دهید باید روشن و مشخص باشد و به پدیده‌ای که در مرکز مطالعه شما قرار دارد، مرتبط باشد.
  2. مشخص کردن اجزای نظریه: به ترتیب اجزای دیگر نظریه (نحوه تئوریزه‌سازی، سطح تحلیل، پدیده مورد علاقه، مکانیسم‌های علّی، مفاهیم و متغیرهای اصلی، شرایط مرزی و خروجی نظریه) را تعریف و مشخص کنید.
  3. نوشتن پاسخ‌ها: برای هر یک از اجزای فوق، یک جمله یا پاراگراف بنویسید. این جملات باید نشان دهند که چگونه هر جزء نظریه شما را تشکیل می‌دهد و به تبیین سوال پژوهشی شما کمک می‌کند.

تمرین 3: پیشینه‌ نظری و بنیادهای آن

این تمرین به پژوهشگران کمک می‌کند تا ادبیات علمی و نظریاتی را که پایه و اساس مقاله نظری آن‌ها است، شناسایی و تحلیل کنند. این تمرین به شما کمک می‌کند تا منابع و مبانی نظریه‌ای که قصد توسعه آن را دارید، به دقت تعیین کنید و به‌طور موثر از آن‌ها در ساخت نظریه خود بهره ببرید. هدف این تمرین، شناسایی ادبیات‌های کلیدی است که نظریه شما بر آن‌ها استوار است و مشخص کردن نحوه استفاده از آن‌ها برای پیشبرد نظریه‌پردازی شما.

این تمرین شامل سه مرحله کلیدی است:

 1- شناسایی ادبیات‌های نظری اصلی: اولین گام این است که دو تا چهار حوزه یا ادبیات نظری را که به نظریه شما ارتباط دارند، مشخص کنید. این ادبیات‌ها می‌توانند از حوزه‌های مختلف علمی باشند و هر کدام باید به نوعی در توسعه نظریه شما نقش اساسی داشته باشند.


  • تنوع در ادبیات‌ها: انتخاب ادبیات‌های مختلف می‌تواند به شما کمک کند که از دیدگاه‌های متنوع برای تقویت نظریه خود استفاده کنید.
  • تعداد مناسب: تمرکز بر بیش از چهار ادبیات ممکن است نظریه‌پردازی شما را پیچیده کند و باعث پراکندگی شود، در حالی که تکیه بیش از حد به یک ادبیات ممکن است نظریه شما را بیش از حد محدود کند.

2- فهرست کردن منابع کلیدی در هر ادبیات: برای هر یک از ادبیات‌هایی که شناسایی کرده‌اید، سه تا پنج مرجع کلیدی که برای نظریه‌پردازی شما حیاتی هستند، مشخص کنید. این مراجع می‌توانند شامل مقالات کلاسیک، بررسی‌های ادبیات یا مقالات اخیر و تأثیرگذار باشند.


  • مراجع کلیدی: انتخاب این مراجع باید به گونه‌ای باشد که ایده‌های محوری آن‌ها به‌طور مستقیم به توسعه نظریه شما کمک کند.
  • تعادل بین منابع کلاسیک و جدید: ترکیبی از مقالات قدیمی و جدید می‌تواند به شما در ارائه یک دید جامع و به‌روز کمک کند.

3- تحلیل و استخراج بینش‌های کلیدی از هر ادبیات: برای هر ادبیات شناسایی‌شده، باید توضیح دهید که چگونه ایده‌های آن ادبیات به نظریه شما کمک می‌کنند. این مرحله شامل مشخص کردن بینش‌های کلیدی است که از هر ادبیات برای توسعه نظریه خود استفاده خواهید کرد.


  • ارائه بینش‌های مهم: شما باید به‌وضوح مشخص کنید که از هر ادبیات چه چیزی می‌گیرید و چگونه آن را به نظریه خود پیوند می‌زنید. این بینش‌ها باید به‌طور مستقیم به توسعه، تقویت یا تکمیل نظریه شما کمک کنند.
  • تلفیق ایده‌ها: اگر از ادبیات‌های مختلف استفاده می‌کنید، باید نشان دهید که چگونه ایده‌های این ادبیات‌ها را با هم ترکیب کرده و یک چارچوب نظری منسجم ایجاد می‌کنید.

در انجام این تحقیق نکات مهمی وجود دارد که باید آن‌ها را مدنظر داشت؛ این نکات به شرح ذیل است:

  • محدودیت استفاده از ادبیات‌ها: شناسایی بیش از حد ادبیات‌ها می‌تواند منجر به پیچیدگی بیش از حد و سردرگمی شود. بنابراین، مهم است که فقط ادبیات‌هایی را انتخاب کنید که واقعاً به توسعه نظریه شما کمک می‌کنند.
  • بینش‌های ویژه و عمیق: تحلیل شما نباید صرفاً یک خلاصه از ادبیات‌ها باشد. بلکه باید نشان دهد که چگونه ایده‌های هر ادبیات به طور خاص به پیشبرد نظریه شما کمک می‌کنند.
  • ارتباط با نظریه خود: اطمینان حاصل کنید که هر ادبیات به‌طور مستقیم به نظریه‌پردازی شما مرتبط است و به شما در تقویت ایده‌های نظری خود کمک می‌کند.

تمرین 4: توسعه نظریه

توسعه نظریه به پژوهشگران کمک می‌کند تا فرآیند و شیوه‌های توسعه نظریه خود را با وضوح و دقت بیشتر مشخص کنند. این تمرین به پژوهشگران امکان می‌دهد که نوع تئوریزه‌سازی و سبک نظری خود را تعیین کنند. هدف اصلی این تمرین، روشن کردن نحوه بیان و توسعه ایده‌های نظری به‌صورت منظم و ساختاریافته است.

این تمرین شامل سه مرحله اصلی است که به پژوهشگران کمک می‌کند تا فرآیند توسعه نظریه خود را دقیقاً مشخص کنند:

۱. انتخاب سبک اصلی تئوریزه‌سازی

در این مرحله، پژوهشگر باید نوع و سبک تئوریزه‌سازی مقاله نظری خود را تعیین کند. Cornelissen (2017) سه سبک رایج در تئوریزه‌سازی را معرفی می‌کند که پژوهشگر باید یکی از آن‌ها را برای مقاله خود انتخاب کند:

  • سبک گزاره‌ای (Propositional Style): این سبک بر پایه‌ی تدوین گزاره‌ها و روابط علّی میان متغیرها استوار است. پژوهشگر در این سبک، مفاهیم کلیدی و روابط آن‌ها را مشخص می‌کند و سپس به تبیین علّی این روابط می‌پردازد. این روش به‌ویژه در نظریه‌پردازی‌های دقیق و مدلی رایج است.
  • سبک روایتی (Narrative Style): در این سبک، پژوهشگر به‌جای استفاده از گزاره‌ها و روابط علّی، از یک روایت یا داستان استفاده می‌کند تا نظریه خود را به‌صورت گام به گام و پویا توضیح دهد. این سبک برای تبیین فرایندها و تغییرات تدریجی در طول زمان بسیار مناسب است.
  • سبک تیپولوژیک (Typological Style): این سبک شامل تقسیم‌بندی و دسته‌بندی پدیده‌ها به انواع مختلف است. پژوهشگر بر اساس معیارهای مشخصی پدیده‌ها را در قالب دسته‌بندی‌های مجزا قرار می‌دهد و به بررسی تفاوت‌ها و شباهت‌های میان آن‌ها می‌پردازد.

۲. ترسیم یک تصویر یا جدول برای نمایش نظریه

در این مرحله، پژوهشگر باید یک تصویر بصری یا جدول ایجاد کند که ایده‌های کلیدی نظریه را به نمایش بگذارد. این تصویر می‌تواند در قالب یک نمودار، جدول یا جریان کاری باشد و هدف آن این است که به‌صورت بصری نظریه و روابط میان اجزای آن را توضیح دهد:

  • در سبک گزاره‌ای: معمولاً از نمودارهای علّی استفاده می‌شود که در آن مفاهیم و متغیرهای اصلی مشخص شده و روابط میان آن‌ها به‌صورت خطوط و فلش‌ها نمایش داده می‌شود.
  • در سبک روایتی: یک نمودار جریان یا فرایند (Process Flow Diagram) می‌تواند مناسب باشد که در آن مراحل یا وقایع مختلف به‌صورت یک جریان زمانی یا علی‌الوقوع نمایش داده می‌شود.
  • در سبک تیپولوژیک: پژوهشگر می‌تواند از یک جدول با محورهای عمودی و افقی برای دسته‌بندی پدیده‌ها استفاده کند و هر خانه جدول یک نوع خاص از پدیده را نشان دهد.

۳. دریافت بازخورد و اصلاح تصویر

این مرحله یکی از مراحل کلیدی تمرین است. پژوهشگر باید تصویر یا جدول ایجادشده را با همکاران، استادان یا سایر پژوهشگران به اشتراک بگذارد و بازخوردهای آن‌ها را دریافت کند. از همکاران خود بخواهید که بدون دخالت شما، تفسیر خود را از این تصویر یا جدول ارائه دهند. اگر تفسیر آن‌ها با ایده اصلی شما همخوانی نداشت، توضیحات بیشتری ارائه دهید و از آن‌ها بخواهید که راهکارهایی برای واضح‌تر کردن تصویر پیشنهاد دهند.

تمرین 5: مقدمه مقاله نظریه‌محور

به پژوهشگران کمک می‌کند تا مقدمه‌ای واضح، منسجم و جذاب برای مقاله نظری خود بنویسند. مقدمه مقاله یکی از مهم‌ترین بخش‌های مقاله است که باید به گونه‌ای نوشته شود که خواننده را به مقاله جذب کرده و اهمیت پژوهش را به‌طور دقیق توضیح دهد. این تمرین بر اساس دو روش از مقالات Lange & Pfarrer (2017) و Barney (2018) تنظیم شده است و پژوهشگران را در نوشتن یک مقدمه قوی و متقاعدکننده راهنمایی می‌کند.

روش اول: روش Lange & Pfarrer (2017)

این روش مقدمه را به پنج عنصر اصلی تقسیم می‌کند که هر کدام از این عناصر یک بخش مهم از مقدمه مقاله نظری را تشکیل می‌دهند. شما باید برای هر یک از این عناصر چند جمله بنویسید تا مقدمه‌ای ساختارمند و روشن شکل بگیرد.

  • زمینه مشترک (Common Ground): در این بخش، شما باید با بیان تحقیقاتی که پیش از این انجام شده و با آنچه که می‌خواهید به آن بپردازید مرتبط است، زمینه مشترکی با ادبیات موجود ایجاد کنید. این بخش به خواننده کمک می‌کند تا بفهمد که چرا موضوع شما در چارچوب پژوهش‌های قبلی اهمیت دارد.

مثال: «از پژوهش‌های پیشین می‌دانیم که روابط میان اعضای تیم بر عملکرد کلی تیم تأثیر می‌گذارد.»

  •  پیچیدگی (Complication): در اینجا باید پیچیدگی یا شکافی را در ادبیات موجود که تاکنون به‌طور کافی مورد توجه قرار نگرفته است، مشخص کنید. شما به خواننده نشان می‌دهید که علی‌رغم پیشرفت‌های صورت گرفته، هنوز جنبه‌هایی از مسئله هستند که به درستی فهمیده نشده‌اند.

مثال: «با این حال، یک پیچیدگی وجود دارد زیرا بسیاری از این پژوهش‌ها تنها به تعاملات مستقیم میان اعضای تیم پرداخته‌اند و تأثیر تعاملات غیرمستقیم را نادیده گرفته‌اند.»

  • نگرانی (Concern): در این بخش باید توضیح دهید که چرا این پیچیدگی یا شکاف برای جامعه علمی یا دنیای واقعی مهم است. شما نشان می‌دهید که عدم حل این مسئله چه پیامدهایی خواهد داشت.

مثال: «این شکاف مهم است زیرا تعاملات غیرمستقیم می‌توانند تأثیر قابل توجهی بر عملکرد تیم‌ها و نحوه تصمیم‌گیری آن‌ها داشته باشند.»

  • راهکار (Course of Action): در اینجا باید راهکاری را که قصد دارید برای حل این پیچیدگی پیشنهاد کنید، توضیح دهید. به خواننده بگویید که چگونه می‌خواهید به مسئله بپردازید و چرا روش شما می‌تواند مؤثر باشد.

مثال: «راهکار برای رسیدگی به این نگرانی، بررسی تعاملات غیرمستقیم با استفاده از مدل شبکه‌های اجتماعی است که می‌تواند جزئیات بیشتری از این روابط پنهان ارائه دهد.»

  • مشارکت (Contribution): در نهایت، شما باید مشارکت اصلی مقاله خود را به‌صورت واضح بیان کنید. این بخش توضیح می‌دهد که مقاله شما چه چیزی به ادبیات علمی اضافه می‌کند و چرا این مشارکت مهم است.

مثال: «این مقاله به ادبیات تیم‌های کاری با ارائه یک مدل جدید از تعاملات غیرمستقیم و بررسی تأثیرات آن بر عملکرد تیم کمک می‌کند.»

پس از نوشتن این پنج بخش، شما می‌توانید آن‌ها را در قالب پاراگراف‌های منسجم به هم متصل کرده و یک مقدمه کامل بنویسید.

روش دوم: روش Barney (2018)

این روش پیشنهاد می‌دهد که مقدمه مقاله نظری در قالب سه پاراگراف نوشته شود. هر پاراگراف به یک موضوع خاص پرداخته و به‌صورت تدریجی خواننده را به سمت هدف و اهمیت مقاله هدایت می‌کند.

  • پاراگراف ۱- معرفی «گفتگوی» علمی که مقاله می‌خواهد به آن بپیوندد: در این پاراگراف، شما باید توضیح دهید که مقاله شما قرار است به کدام گفتگوی علمی یا بحث نظری در ادبیات موجود بپردازد. به عبارت دیگر، مقاله شما در چه زمینه‌ای از پژوهش قرار دارد و چه مسائلی در این زمینه مطرح است.

مثال: «گفتگوی اصلی که این مقاله قصد دارد به آن بپیوندد، به بررسی تأثیر روابط غیرمستقیم میان اعضای تیم‌های کاری بر عملکرد آن‌ها می‌پردازد.»

  • پاراگراف ۲- شناسایی شکاف یا مسئله حل‌نشده در این گفتگو: در این پاراگراف باید مسئله یا شکاف خاصی که در این گفتگو وجود دارد و شما قصد دارید آن را حل کنید، مشخص شود. این مسئله می‌تواند یک محدودیت نظریه‌های موجود یا یک جنبه ناشناخته از پدیده‌ای خاص باشد.

مثال: «با این حال، تاکنون هیچ مطالعه‌ای به‌طور جامع به بررسی تعاملات غیرمستقیم میان اعضای تیم‌ها و تأثیر آن‌ها بر عملکرد کلی تیم‌ها نپرداخته است.»

  • پاراگراف ۳- توضیح هدف مقاله و نحوه پرداختن به مسئله:‌در این پاراگراف، شما باید هدف اصلی مقاله خود را بیان کنید و توضیح دهید که چگونه مقاله شما قصد دارد به مسئله مطرح شده بپردازد و آن را حل کند.

مثال: «هدف این مقاله بررسی تعاملات غیرمستقیم در تیم‌های کاری و ارائه یک مدل جدید برای تحلیل این نوع تعاملات است.»

تمرین ۶: بحث و نتیجه‌گیری

به پژوهشگران کمک می‌کند تا بخش‌های بحث و نتیجه‌گیری مقاله نظری خود را به‌طور دقیق و جامع تنظیم کنند. این بخش از مقاله اهمیت زیادی دارد، زیرا باید نشان دهد که چگونه یافته‌های نظری شما به پیشرفت دانش در حوزه مورد مطالعه کمک می‌کنند و چه تأثیرات عملی یا نظری دارند. این تمرین بر این تمرکز دارد که شما بتوانید بحث‌ها و نتیجه‌گیری‌های خود را به شکلی سازمان‌یافته و منسجم ارائه دهید تا خواننده متوجه اهمیت و ارزش نظریه‌پردازی شما شود.

عناصر اصلی بخش بحث و نتیجه‌گیری:

تمرین ۶ شامل پنج عنصر کلیدی است که هر کدام باید در بخش بحث و نتیجه‌گیری گنجانده شوند. این عناصر به شما کمک می‌کنند تا مباحث خود را به‌طور دقیق سازمان‌دهی کرده و مشارکت‌های نظری و عملی مقاله خود را به‌صورت واضح بیان کنید.

  • خلاصه نظریه‌ها و یافته‌های اصلی: در این بخش، باید خلاصه‌ای از ایده‌ها و نظریه‌های اصلی که در مقاله ارائه داده‌اید را در قالب چهار تا شش نکته کلیدی بیان کنید. این خلاصه باید به خواننده کمک کند که درک کند نظریه یا مدل شما چه چیزی را بیان می‌کند و چگونه به سوالات پژوهشی پاسخ می‌دهد.

مثال: «در این مقاله، ما نشان دادیم که تعاملات غیرمستقیم میان اعضای تیم‌ها تأثیر عمیقی بر عملکرد کلی تیم‌ها دارد و مدل شبکه‌های اجتماعی می‌تواند به تحلیل بهتر این روابط کمک کند.»

  • مشارکت‌های نظری: در این بخش، باید مشارکت‌های نظری مقاله خود را به‌صورت دقیق توضیح دهید. این مشارکت‌ها باید بر اساس نظریه‌پردازی شما باشد و نشان دهد که چگونه ایده‌های شما به بهبود، تغییر یا گسترش نظریات موجود کمک می‌کنند. این بخش باید عمیق‌ترین بخش از بحث و نتیجه‌گیری شما باشد و بر مبنای مفاهیم نظری مقاله شما تدوین شود.

مثال: «این مقاله به ادبیات تیم‌های کاری با ارائه یک مدل نوآورانه از تعاملات غیرمستقیم و بررسی تأثیرات آن بر عملکرد تیم، مشارکت جدیدی می‌کند.»

  • مشارکت‌های عملی: در اینجا باید به مشارکت‌های عملی نظریه خود اشاره کنید و توضیح دهید که چگونه یافته‌ها و نظریه‌های شما می‌توانند در دنیای واقعی به‌کار گرفته شوند. این بخش برای مدیران، سیاست‌گذاران یا سایر افرادی که از نتایج تحقیق شما استفاده می‌کنند، مفید است.

مثال: «مدیران تیم‌های کاری می‌توانند از نتایج این پژوهش برای بهبود عملکرد تیم‌های خود با توجه به تعاملات غیرمستقیم اعضا استفاده کنند.»

  • فرصت‌های پژوهشی آینده: در این بخش، شما باید به خواننده نشان دهید که مقاله شما چه فرصت‌های جدیدی برای پژوهش‌های آینده فراهم می‌کند. ارائه یک نقشه راه برای پژوهش‌های آتی باعث می‌شود که مقاله شما به‌عنوان یک نقطه شروع برای تحقیقات بیشتر در نظر گرفته شود.

مثال: «پژوهش‌های آینده می‌توانند به بررسی تأثیر تعاملات غیرمستقیم در تیم‌های چندملیتی بپردازند و تأثیرات فرهنگ‌های مختلف را نیز در نظر بگیرند.»

  • نتیجه‌گیری نهایی: در پایان، شما باید مقاله خود را با یک پاراگراف نتیجه‌گیری نهایی جمع‌بندی کنید. این پاراگراف باید شامل سه نکته کلیدی باشد که پیام اصلی مقاله را به خواننده منتقل کند و به‌طور خلاصه ارزش نظریه شما را تکرار کند. همچنین می‌توانید یک جمله قوی و ماندگار به‌عنوان نتیجه‌گیری ارائه دهید.

مثال: «در نهایت، این مقاله با ارائه یک مدل جامع از تعاملات غیرمستقیم در تیم‌های کاری، به پیشرفت ادبیات تیم‌های کاری و مدیریت کمک می‌کند و بینش‌های جدیدی را برای بهبود عملکرد تیم‌ها ارائه می‌دهد.»

نکات مهم در انجام تمرین:

  • عدم تکرار بخش‌های قبلی: بخش بحث و نتیجه‌گیری نباید صرفاً تکرار بخش‌های قبلی مقاله باشد. بلکه باید با تمرکز بر مشارکت‌های نظری و عملی، به خواننده نشان دهد که یافته‌ها و نظریه‌پردازی شما چه اهمیتی دارد.
  • سازمان‌دهی مطالب: اطمینان حاصل کنید که مطالب شما به‌طور منسجم و منطقی سازمان‌دهی شده‌اند. هر بخش باید به‌وضوح به بخش بعدی مرتبط باشد و یک جریان فکری منظم را دنبال کند.
  • تأکید بر ارزش نظریه‌پردازی: در بخش بحث و نتیجه‌گیری، باید به‌صورت قوی نشان دهید که نظریه شما چه ارزشی برای ادبیات علمی و دنیای عملی دارد.

تمرین ۷: نوشتن چکیده و انتخاب عنوان مقاله

این بخش به پژوهشگران کمک می‌کند تا دو عنصر بسیار مهم مقاله خود یعنی چکیده و عنوان را به‌طور دقیق و متقاعدکننده بنویسند. این دو بخش به‌عنوان اولین بخش‌هایی که مخاطب می‌خواند، نقشی حیاتی در جلب توجه خوانندگان و واداشتن آن‌ها به مطالعه کامل مقاله ایفا می‌کنند. این تمرین به پژوهشگران کمک می‌کند تا چکیده‌ای کوتاه، دقیق و جذاب بنویسند و عنوانی انتخاب کنند که به‌خوبی محتوای مقاله را نشان دهد.

۱. نوشتن چکیده

چکیده به‌عنوان خلاصه‌ای از مقاله، باید به‌طور مختصر تمام بخش‌های اصلی مقاله را پوشش دهد و در عین حال خواننده را جذب کند. در این تمرین، پیشنهاد می‌شود از ساختار ارائه‌شده توسط Lange & Pfarrer (2017) استفاده کنید که چکیده را به پنج جمله تقسیم می‌کند. هر جمله یکی از عناصر اصلی مقاله را در بر می‌گیرد. ساختار پنج‌جمله‌ای چکیده به شرح ذیل است:

  1. جمله اول: زمینه مشترک (Common Ground)
    • در این جمله، باید به خواننده نشان دهید که در ادبیات قبلی چه چیزی مطرح شده است و مقاله شما در چه زمینه‌ای قرار می‌گیرد.
    • مثال: «تحقیقات قبلی نشان داده است که تعاملات میان اعضای تیم تأثیر زیادی بر عملکرد آن‌ها دارد.»
  2. جمله دوم: پیچیدگی یا مشکل (Complication)
    • این جمله باید پیچیدگی یا مشکلی را که مقاله شما به آن می‌پردازد، توضیح دهد. به عبارت دیگر، شکاف موجود در ادبیات فعلی را مشخص کنید.
    • مثال: «با این حال، بسیاری از این مطالعات به تعاملات مستقیم پرداخته‌اند و تعاملات غیرمستقیم را نادیده گرفته‌اند.»
  3. جمله سوم: نگرانی یا اهمیت مسئله (Concern)
    • این جمله باید نشان دهد که چرا این مشکل مهم است و چرا باید به آن پرداخته شود.
    • مثال: «این شکاف مهم است زیرا تعاملات غیرمستقیم نیز می‌توانند تأثیر عمیقی بر عملکرد کلی تیم‌ها داشته باشند.»
  4. جمله چهارم: راهکار (Course of Action)
    • در این جمله، باید توضیح دهید که مقاله شما چگونه به این مشکل می‌پردازد و چه راه‌حلی ارائه می‌دهد.
    • مثال: «این مقاله با استفاده از مدل شبکه‌های اجتماعی به تحلیل تعاملات غیرمستقیم و بررسی تأثیر آن‌ها بر عملکرد تیم‌ها می‌پردازد.»
  5. جمله پنجم: مشارکت (Contribution)
    • در جمله پایانی، مشارکت اصلی مقاله شما به ادبیات موجود را خلاصه کنید. این جمله باید نشان دهد که مقاله شما چه چیزی به دانش موجود اضافه می‌کند.
    • مثال: «این پژوهش به ادبیات مدیریت تیم‌های کاری با ارائه یک مدل جامع از تعاملات غیرمستقیم کمک می‌کند.»

پس از نوشتن این پنج جمله، آن‌ها را به هم متصل کرده و یک چکیده مختصر و منسجم ایجاد کنید. همچنین، چکیده باید جملات ساده و بدون اصطلاحات پیچیده علمی داشته باشد تا به راحتی قابل فهم باشد.

۲. انتخاب عنوان مقاله

عنوان مقاله به‌عنوان اولین چیزی که خواننده می‌بیند، باید به‌طور دقیق و جذاب محتوای مقاله را نشان دهد. یک عنوان خوب باید به شکلی نوشته شود که هم مرتبط با محتوا باشد و هم توجه خواننده را جلب کند. برای نوشتن یک عنوان مناسب، نکات زیر را در نظر بگیرید:

  • دقیق و مرتبط: عنوان باید به‌طور دقیق محتوای مقاله شما را بیان کند. از انتخاب عناوین کلی یا نامفهوم پرهیز کنید.
  • جذاب و جلب توجه‌کننده: یک عنوان جذاب باید به گونه‌ای نوشته شود که خواننده را به مطالعه مقاله تشویق کند. استفاده از کلمات کلیدی مهم یا مطرح کردن سوالات چالش‌برانگیز می‌تواند به جذابیت عنوان کمک کند.
  • طول مناسب: عنوان نباید بیش از حد طولانی یا کوتاه باشد. عناوین بسیار طولانی ممکن است باعث سردرگمی شوند، در حالی که عناوین بسیار کوتاه ممکن است محتوای مقاله را به‌خوبی پوشش ندهند.
  • ارتباط با چکیده: عنوان باید به‌خوبی با چکیده مقاله مرتبط باشد. یعنی عنوان باید به خواننده کمک کند که با خواندن چکیده انتظار محتوای مقاله را به درستی داشته باشد.

پس از انجام این تمرین، شما باید یک چکیده کامل داشته باشید که به‌طور خلاصه و واضح تمام عناصر اصلی مقاله شما را بیان می‌کند و یک عنوان جذاب و دقیق که محتوای مقاله را به‌خوبی معرفی می‌کند. چکیده و عنوان از مهم‌ترین بخش‌های مقاله هستند که می‌توانند خواننده را به مطالعه کامل مقاله تشویق کنند یا او را از این کار منصرف سازند. بنابراین، دقت در نوشتن آن‌ها ضروری است و باید چندین بار بازنگری و بهبود یابند تا به نتیجه‌ای مطلوب دست یابید.

ارسال شده در تجربه در پژوهشبرچسب ها:
یک دیدگاه بنویسید