سعید قنبری|مدیریت رسانه

0 %
سعید قنبری
دکتری مدیریت رسانه
پژوهشگر تاب‌آوری برند و رسانه
  • محل سکونت:
    تهران
  • شهر:
    تهران
  • سن:
    33
زبان‌ها
عربی
انگلیسی
کردی
مهارت‌ها
پژوهش کیفی
خبرنویسی
تدریس
سئو
تحلیل کسب‌وکار
کدنویسی وب
ابزارها
  • فتوشاپ
  • آفیس
  • وردپرس
  • MaxQDA
  • SPSS

«بیان مسئله» پژوهش رو چطور بنویسیم؟

1398-05-12

قبلتر راجع به اینکه مقاله نوشتن رو از کجا شروع کنیم، نوشتم و گفتم که قبل از هر چیزی باید یک حوزه مشخص برای خودمون تعیین کنیم و تو اون حوزه مدام بخونیم و بخونیم. حالا میخوام راجع به یه گام دیگه در پژوهش براتون بنویسم که معروف به «بیان مسئله»س. خب شاید بهتر باشه اول بگم که اصلا مسئله چیه که بعد بریم سراغ نحوه بیان کردنش. مسئله یک مشکله، یه مشکلی که پژوهشگر اون رو تشخیص داده و حالا پژوهشی رو برای رفع اون مشکل داره انجام میده؛ متاسفانه خیلی از پژوهش‌ها دلیل آبکی بودنشون، فقدان تشخیص مسئله درسته که خودش به یه مشکل برای پژوهش تبدیل شده.

خب پس فهمیدیم که مسئله یعنی اینکه یه مشکلی وجود داره و بیان مسئله در پژوهش معناش نوشتن این مشکلیه که وجود داره اما این مشکل رو چجوری باید بیان کرد؟ شاید برای خیلی از ما پیش اومده وقتی میخوایم یه موضوع رو تو زندگی روزمره به شخص دیگه‌ای منتقل کنیم اول یه مقدمه‌ای برای اون موضوع میچینیم تا طرف رو آماده درک بهتر موضوع کنیم. این مقدمه معمولا یه خصوصیاتی داره که از کل به جز شروع میشه و مرتبط با موضوع بحثه. دقیقا تو بیان مسئله پژوهش هم پژوهشگری که من و شما باشیم موظفیم اول یه مقدمه برای ورود به مسئله‌مون با همین خصوصیات تدارک ببینیم. مثلا فرض کنید مسئله اصلی ما پیرامون خلاقیت در رسانه‌ها باشه پس میشه مقدمه رو با موضوعات مربوط به خلاقیت شروع کرد.

بعد اینکه مقدمه رو گفتیم و نوشتیم، حالا نوبت به این میرسه که موضوع اصلی رو مطرح کنیم که تو بیان مسئله پژوهش‌ها موضوع اصلی میشه گفتن مشکلی که تشخیص دادیم؛ حالا اینکه این مشکل رو چجوری تشخیص دادیم سه تا راه عمده براش وجود داره: راه اول اینکه ممکنه مشکل ناشی از مشاهده خود ما بوده باشه و با پوست و گوشت و استخون درکش کرده باشیم؛ راه دوم اینه که آمار و ارقام رو مقایسه کنیم و از دل آمار و ارقام مسئله رو تشخیص بدیم؛ مثلا با افزایش آمار طلاق تشخیص بدیم که مشکل فزونی طلاق در جامعه شکل گرفته؛ راه سوم هم، مشکلیه که از خلاهای نظری و فقدان نظریات درست شکل میگیره.

حالا بعد اینکه موضوع اصلی رو مطرح کردیم معمولا یکم سعی می کنیم بهش بال و پر بدیم و از مزایا و معایبش بگیم. تو بیان مسئله پژوهشم باید بعد طرح مشکل از تبعات این مشکل بگیم و عنوان کنیم که حالا اگه این مشکل حل بشه چه اتفاقاتی میفته؛ این بخش آخر همون اهمیت و ضرورت پژوهش ما میشه.

نکته‌ای اولی که وجود داره اینکه بدونیم سه جز بیان مسئله ما یعنی مقدمه، طرح مسئله و تبیین ضرورت و اهمیت حل مسئله یا پژوهش کاملا پیوسته باید باشه و نه جدا از هم؛ نکته دوم اینه که مسئله با سوال پژوهش کاملا متفاوته، گرچه تاکید بر اینکه که خود مسئله رو به صورت سوالی مطرح کنید اما مسئله، سوال پژوهش نیست. خیلی از مشکلات بیان مسئله‌هایی که نوشته و رد میشن اینه که به جای مسئله، سؤال نوشته میشه؛ نکته سوم اینکه روی بیان مسئله پژوهشتون تا میتونید وقت بزارید؛ اون رو کاملا پخته بنویسید و کاملا همه ابعاد رو ببینید، این داورها رو راضی میکنه که کار شما ارزش داره و نکته چهارم اینکه دیده میشه گاهی ما یه عنوان خوشگل و دهن پر کن داریم و میخوایم هر طور شده برای اون عنوان مسئله پیدا کنیم، این اشتباهه. عنوان جذاب مهمه اما تشخیص مسئله مهم‌تر پس اول مسئله‌ پژوهشتون رو تشخیص بدید و بیان مسئله‌تون رو کامل کنید و بعد به فکر مابقی ماجرا باشید.

ارسال شده در تجربه در پژوهشبرچسب ها:
یک دیدگاه بنویسید