هوش مصنوعی دیگر تنها یک فناوری پیشرفته یا ابزار کمکی نیست. در سالهای پیش رو، این پدیده در تار و پود زندگی انسانی تنیده خواهد شد: در تصمیمگیریها، روابط، یادگیری، کار و حتی در درک ما از خودمان. گزارش پژوهشی «Being Human in 2035»، منتشرشده از سوی مرکز آینده دیجیتال دانشگاه ایلان، به همین پرسش بنیادین میپردازد که آیا تعامل گسترده انسان با هوش مصنوعی، تا سال ۲۰۳۵ ماهیت انسانبودن را تغییر خواهد داد یا نه.
این گزارش حاصل مشارکت ۳۰۱ کارشناس جهانی از حوزههای روانشناسی، فلسفه فناوری، علوم رایانه و آموزش است. هدف آن روشنکردن مسیر پیشروی انسان در مواجهه با فناوری هوشمند است؛ مسیری که برخی از آن نگراناند و برخی دیگر امیدوار. آنچه مسلم است، این است که آینده توسط الگوریتمها رقم نخواهد خورد، بلکه در گرو انتخابهایی است که اکنون انجام میدهیم.
بازتعریف انسانبودن در آینه هوش مصنوعی
تحلیل اصلی این گزارش حول بررسی دوازده ویژگی بنیادین انسانی شکل گرفته است؛ خصوصیاتی که ما را «انسان» میسازند. نخستین ویژگی، توانایی انسان در تفکر عمیق و تحلیلی درباره مفاهیم پیچیده است. بسیاری از کارشناسان هشدار دادهاند که با رشد ابزارهای مبتنی بر AI، انسان ممکن است انگیزهی خود را برای درگیری شناختی از دست بدهد. طبق آمار گزارش، پنجاه درصد از متخصصان معتقدند این توانایی در معرض تضعیف قرار دارد. راسل پلدراک، روانشناس علوم عصبی در دانشگاه استنفورد میگوید: «AI تفکر را برای ما انجام میدهد، و این یعنی ما دیگر مجبور نیستیم فکر کنیم».
هوش اجتماعی و هیجانی نیز از جمله جنبههایی است که بهگفته نیمی از شرکتکنندگان، با خطر تضعیف مواجه است. چتباتها، شخصیتهای مجازی و همراهان دیجیتال، آرامآرام جای دوستان، همکاران و حتی اعضای خانواده را میگیرند. هنینگ شولزرینه هشدار میدهد که «تعامل انسانی واقعی به یک کالای لوکس تبدیل خواهد شد.» انسانها ممکن است به گفتوگوهای بدون چالش با ماشینها خو بگیرند، در حالیکه رشد واقعی هیجانی نیازمند صبر، خطا، همدلی و تبادل انسانی است.
در عصر الگوریتم، ارزشهای مشترک به عقب میروند
یکی دیگر از ابعاد مهم که در این گزارش به آن پرداخته شده، مسئله اعتماد به ارزشهای اجتماعی و اشتراکات فرهنگی است. ۴۸ درصد از متخصصان معتقدند الگوریتمهای شخصیسازیشده، افراد را در جهانهای فکری محصور میکنند. چارالامبوس تسکریس با کنایه مینویسد: «ما بهجای جامعه، درون اتاقهایی از بازتاب خودمان زندگی میکنیم.» این روند میتواند به تضعیف گفتوگو، درک متقابل و انسجام اجتماعی منجر شود.
همزمان با رشد هوش مصنوعی، اعتماد به تواناییهای انسانی نیز در حال کاهش است. بر اساس گزارش، ۴۸ درصد از شرکتکنندگان پیشبینی کردهاند که این روند منفی خواهد بود. هنگامی که ماشینها میتوانند بهتر بنویسند، تحلیل کنند یا حتی طراحی انجام دهند، بسیاری از افراد به تدریج احساس ناکفایتی میکنند. نل واتسون، رئیس اتحادیه اخلاق دیجیتال، میگوید: «اگر بتوانیم حس موفقیت را شبیهسازی کنیم، دیگر کسی برای موفق شدن تلاش نخواهد کرد».
سلامت روان، اخلاق و معنای زندگی؛ نقاط شکننده در مواجهه با هوش مصنوعی
تأثیر هوش مصنوعی بر سلامت روان نیز دوگانه توصیف شده است. گرچه ابزارهایی برای مشاوره، مراقبت شناختی و همراهی سالمندان طراحی شدهاند، اما ۴۵ درصد از پاسخدهندگان باور دارند تأثیر منفی در این حوزه غالب خواهد بود. انزوای هوشمند، کاهش معنا و احساس بینیازی جامعه از انسان، از جمله پیامدهای این روند هستند. پاول سافو هشدار میدهد: «ما با نسلی از انزواخواهی دیجیتال مواجه خواهیم بود؛ نسلی که به جهان واقعی بیاعتناست».
در کنار این، قضاوت اخلاقی و احساس مسئولیت نیز با تهدید مواجهاند. وقتی تصمیمات اخلاقی به الگوریتمها واگذار شود، انسانها ممکن است از مسئولیتپذیری شانه خالی کنند. کریستوس ولاسکو، وکیل و پژوهشگر اخلاق، یادآوری میکند: «اگر احساس نکنیم که تصمیم از آنِ ماست، پس چرا باید پاسخگو باشیم؟»
یکی از پیچیدهترین پیامدهای AI، تضعیف عاملیت فردی است. چهلوچهار درصد از پاسخدهندگان باور دارند که سیستمهای هوشمند انتخابها را مدیریت میکنند و انسان را از تصمیمگیری فعال دور میسازند. جی گلدمن در اینباره میگوید: «عاملیت یعنی توانایی نه گفتن، و AI ممکن است ما را از تمرین نه گفتن محروم کند».
از فراشناخت تا خلاقیت؛ فرصتها و چالشهای آینده
در بُعد هویت و معنای زندگی نیز نظرات محتاطانهای مطرح شده است. سیونه درصد از کارشناسان پیشبینی کردهاند که دخالت هوش مصنوعی در این زمینهها، اثری منفی خواهد داشت. اگر معنا از طریق پاداشهای الگوریتمی تعریف شود، جستوجوی اصیل انسان برای کشف هدف زندگی ممکن است تضعیف شود.
مهارت فراشناخت یا توانایی فکر کردن درباره نحوه تفکر، نیز در معرض زوال است. ۳۶ درصد از متخصصان نگراناند که انسانها به دلیل اتکا به پاسخهای آمادهی AI، دیگر کمتر به بازاندیشی درباره ذهن خود بپردازند. جودی میلر، رواندرمانگر، تأکید میکند: «بدون فراشناخت، انسان به ماشین مصرف پاسخ تبدیل میشود، نه یک اندیشمند».
در میان همه این ویژگیها، تنها کنجکاوی و میل به یادگیری با پیشبینی مثبتتری روبهرو بوده است. ۴۰ درصد از پاسخدهندگان معتقدند AI در این زمینه میتواند کمککننده باشد، البته مشروط به طراحی هوشمندانه مسیرهای یادگیری. هیلاری گوز هشدار میدهد: «یادگیری واقعی نیازمند حیرت و ابهام است؛ نه فقط دسترسی آسان به پاسخ».
ویژگی پایانی، قدرت تصمیمگیری و خلاقیت است. ۴۰ درصد متخصصان باور دارند AI در صورت استفاده مسئولانه، میتواند به تقویت تصمیمگیری انسانی کمک کند. در حوزه خلاقیت نیز، ۴۷ درصد آینده را مثبت میبینند. با این حال، نگرانیهایی وجود دارد مبنی بر اینکه اگر انسان صرفاً انتخابکننده خروجیهای ماشینی باشد، نقش خلاقانهی خود را از دست خواهد داد. امبر کیس یادآوری میکند: «AI میتواند قلم را به ما بدهد، اما موسیقی هنوز باید از درون ما بجوشد».
آینده، نه پیشفرض است نه تقدیر؛ بلکه یک انتخاب انسانی است
در نهایت، پیام گزارش مرکز ایلان این است که هوش مصنوعی ذاتاً نه دشمن انسان است و نه ناجی آن. آنچه تعیینکننده است، کیفیت رابطهایست که میان ما و این فناوری شکل میگیرد. آیندهی انسان در عصر هوش مصنوعی، از پیش نوشته نشده است؛ بلکه با انتخابهایی که امروز در طراحی، قانونگذاری، آموزش و ارزشگذاری انجام میدهیم، ساخته خواهد شد. پرسش اصلی این است: آیا ما همچنان میخواهیم در مرکز تصمیم، معنا، اخلاق و خلاقیت باقی بمانیم؟