صنایع رسانهای بهعنوان راهبردی برای موفقیت تجاری، محتواهایی را طراحی میکنند که به سمت نیاز، خواسته و باور مخاطبان از پیش تعیین شده، هدفگیری شود. از دیگر سو تنوعطلبی، نیاز به سرگرمی و تنشهای دنیای مدرن، افراد را بیش از پیش به سوی محتواهای سرگرمکننده رسانهها سوق داده است.
حال این بازار نامحدود تولیدات رسانهای در کنار دنیای مسخکننده شبکههای مجازی، جلب توجه مخاطب یا به بیان دیگر مصرفکنندگان را برای سازمانهای رسانهای با دشواری روبرو ساخته است. از این رو برای تضمین درآمدسازی و سودآوری، ضرورت دارد تا این سازمانها از شیوههای برنامهسازیای بهره ببرند که با موفقیت همراه باشد یا به بیان دیگر به فرمتبندیهایی که آزمون خود را پس دادهاند، تکیه کنند.
در این میان، ژانر رئالیتیشو به عنوان یکی از شیوه های رایج تولیدی در شبکه های تلویزیونی جهان، توانسته در زمینه سودآوری با هزینه تولید پایین برای سازمانهای رسانهای از نمونههای موفق بهشمار رود. ژانر تلویزیونی واقعنما از اشکال آغازین افزودن صحنههای زندگی واقعی برای سرگرمی در برنامهها تا نمونههای اخیر قراردادن گروهی از داوطلبان در معرض چالش مسابقهای یا موقعیتهای خطرناک کنترلشده برای ایجاد احساسی از تجربه زنده و امکان مداخله در برنامه از سوی مخاطب را شامل میشود.
علیرغم موفقیت این ژانر در سطح جهانی، جای خالی این شکل از برنامهسازی در تولیدات رسانهای داخلی تامل برانگیز است. هرچند در سالهای اخیر، کوششهای اولیهای در رسانه ملی و با روی کارآمدن شبکه نمایش خانگی انجام گرفته، اما همچنان این ژانر در مسیر آزمون و خطا پیش میرود.
در نتیجه، تاخیر در بهرهوری از این ژانر، این پرسش به میان میآید که چه موانعی منجر به تعلل میان سازمانهای رسانهای شده است. افزونبر این، چه مولفههایی موفقیت این نوع برنامه در بافت فرهنگی و اجتماعی ایران از یکسو و جذب مخاطب از سوی دیگر، را تضمین میکند؟ بر اساس نتیجه مصاحبه با ده تن از کارشناسان ارتباطات و تهیهکنندگان رسانه، موارد و نکتههای زیر در این امر دخیل شمرده میشوند.
رئالیتی شو ها و چالشهای آن
غیاب خلاقیت
هدف کسب بیشینه سود و ممانعت از شکست احتمالی کالای رسانهای، عمدتا تکیه و تمرکز کارورزان صنعت رسانه را بر اشکال فرمتبندی رایج سوق میدهد. بهبیان دیگر رسانههای تجاری به بهرهگیری از انواع تکنیکهایی میپردازند که پیشتر موفق بوده و یا امتحان خود را پس دادهاند.
از نمونههای رایج در فرمتبندی میتوان به حضور استعدادهای شناختهشده، ساخت چندگانه از فیلمها، برنامههای اشتقاقی (Spin off) و خرید فرمتهای قبلی اشاره کرد. بهطور مثال ساخت نمایش موفق استعدادیابی در یک شبکه، بهتناوب در کشورهای دیگر هم تکرار میشود. از نظر کارشناسان ارتباطات و تهیهکنندگان رسانه، اگرچه این شیوه میتواند موفقیت برنامه را در کسب مخاطب و درآمد تضمین نماید، اما از سوی دیگر، همواره خطر افت جذابیت، برنامه را در بلند مدت تهدید میکند.
بیننده بهدلیل آشنایی با فرمت برنامه، همواره نمایش جدید را با شکل پیشین آن مقایسه کرده و کوچکترین تغییر در کیفیت آن، منجر به از دست دادن توجه او میشود. بنابراین در صورت بهرهگیری از این فرمتها، میتوان با افزودن عنصری متفاوت و خلاقانه، نسبت به نمونههای پیشین برتری ایجاد کرد.
- خلاقیتی در برنامهها وجود ندارد، ایده جدید و بومی در آن دیده نمیشود، خلاقیت جزئی از ارکان اساسی این چنین برنامههایی است، اگر ایده نداشته باشد مخاطب میگوید، خوب این هم مثل بقیه است.
- تقلیدیست از صفر تا صد، بدون آنکه فکر و تلاشی در آن باشد.
مصائب واقعنمایی
پایبندی به اصل واقعیت در این ژانر میتواند خود به عامل محاط شوندگی تبدیل شود. بهرهگیری از مردم عادی در برنامه بهدلیل فقدان تجربه آنان در فرآیند تولید تلویزیونی، ساخت برنامه را با مشکلات عدیدهای روبرو میسازد که ممکن است از وجهه واقعنمایی آن بکاهد.
بهطور مثال، افراد شکل دیگری از شخصیتشان را در رفتار، کلام یا نوع پوشش به نمایش بگذارند. از سوی دیگر، تکیه بر استعدادهای شناختهشده نیز، برنامه را به سمت ژانرهای تکراری پیش میبرد که به تدریج منجر به دور شدن مخاطب از همذاتپنداری با شخصیتها، حس تصنعی و عدم درک واقعی بودن برنامه میشود.
- جلوی دوربین خودش را میخواهد با چهره دیگری نشان دهد، با هیجانات الکی، خندههای بیجا و یا چهره خشک و رسمی، خود رو شبیه هنرپیشهها کردن.
- … آداب و رسوم دست و پا گیر، مانع از ارتباط صمیمی با مخاطب میشود.
- ... صراحت زندگی روزمره را نداره …
دوگانه هنر و سود
دغدغه سودآوری تولیدکنندگان محتوای رسانهای اولویت ساخت برنامه را بر رویکرد هنر برای سود قرار میدهد. در این رویکرد حتی کارورزان خلاقیت نیز در سازمانهای رسانهای با سرپرستگی تجاری، برای تضمین سودآوری، افزون بر در نظر گرفتن مخاطب احتمالی، در طراحی محتوا، آگهی دهنده را نیز در ذهنش درونی سازی میکند.
به بیان دیگر برای پیشگیری از مناقشات آینده، تغییرات احتمالی در اثر خلاقهاش چه از سوی ردههای بالاتر سازمانی (شبکه یا استودیو)، شکایت مصرفکننده از توهین در رسانه یا عدم تطابق محتوا با کالا از نظر آگهیدهنده، میکوشد نوعی خود-تنظیمی را بر کارش در نظر گیرد. در کنار این موارد، رعایت اصل فوتوفن یا همان قواعد نانوشته صنعت نیز میتواند موفقیت تجاری صنعت رسانه را تضمین کند. حال آنکه با کاستن از وجهه مادی و افزودن بر جنبه فرهنگی-هنری اثر میتوان ارزش بنیادی در جامعه را ارتقا داد.
- بهرهگیری از سلبریتیها، هزینههای هنگفت دکور، مجری باید با تبلیغات جبران شود.
- غلبه وجه اقتصادی و سرگرمی، ترویج مصرف کالاها و مواد غذایی لوکس و تجملی
مخاطب برای مخاطب
تولید برنامههای محدود و ناشناختهماندن ژانر رئالتی شو، میتواند فرصت مناسبی را برای سازندگان محتوای رسانهای فراهم سازد تا از طریق پیشبرد عرصه رقابتپذیری، کیفیت برنامههایشان را نیز افزایش دهند. پایبندی به یکی از ویژگیهای اساسی رئالیتی شو، حضور مردم عادی، با وجود مشکلات تولیدی، انگیزه بیشتری را در مخاطب برای همراهی با برنامه ایجاد میکند.
افزون بر این با فاصله گرفتن از ترویج سبک زندگی قشر مرفه جامعه و سلبریتیها، و نمایش روابط عادی طبقه متوسط، تعامل دو سویه و مشارکت مخاطب نیز افزایش مییابد. هرچند، برای نیل به این هدف ضرورت دارد تا پیوسته پژوهشهای مخاطبمحور (ویژگیهای جمعیتشناسی، فرهنگ، مصرف رسانه، علاقهمندی و … ) قبل، در طی و پس از برنامه، تنظیم شوند و از این طریق با فراهم آوردن دید گستردهای از خواستههای مخاطبان این ژانر، برنامهسازان را در پیشبرد، اصلاح و ساخت نمایشهای جدید و موفق یاری برساند.
- استفاده از نخبههای ناشناس، مردم عادی و خلاق شجاعت تهیهکننده را میطلبد، ترس استفاده از مردم عادی را کنار بگذاریم.
اصل رضایتمندی
بر پایه نظریههای اخیر ارتباطات، مخاطب فعال، با هدفمندی و برآوردن نیازهای متعدد به سوی رسانه سوق مییابد، که بیشک یکی از نیازمندیهای وی، گذارندن زمانی برای سرگرمی از طریق مصرف رسانههاست. از نظر کارشناسان ارتباطات و تهیهکنندگان رسانه، برای رعایت این اصل در برنامهسازی ژانر رئالیتی شو، باید از تکنیکهایی بهره گرفته شود تا در مخاطب برای ارتباط با برنامه انگیزه ایجاد کند؛ بهعنوان مثال، در نظر گرفتن جوایز نقدی مطلوب در مستند مسابقهها، بالا بردن سرعت و هیجان برنامه، نمایش جاذبههای بیبدیل فرهنگ بومی، قبول ریسک.
- برنامهها طولانی، کشدار، جذابیت و هیجان کمی دارند.
- … جایزه مسابقه اگه به صرفه باشه، برای شرکتکننده و مخاطب، هیجان، انتظار و انگیزه ایجاد میکنه تا بفهمه چه کسی برنده میشه.
کلام آخر
قالبهای تکراری، رقابتهای فشرده با حضور شبکههای ماهوارهای و رسانههای VOD بینالمللی، فقدان مطالعات در توجه به فرهنگ بومی مخاطب ایرانی، تمرکز و ترجیح حضور سلبریتیها به جای مردم عادی و موارد دیگر محدودیتهایی را پیش روی تولید برنامه در ژانر رئالیتی شو قرار داده است. با این وجود، این ژانر میتواند فرصتی برای ساخت برنامههای تعاملی را فراهم آورد تا با جذب مخاطب بیشتر، رقابتپذیری و سودآوری، پویایی در صنعت فعلی رسانه را به همراه داشته باشد. همچنین ضرورت دارد تا همراه با تنظیم مطالعات، پیوسته برای درک ذائقه مخاطب و ساخت برنامههای خلاقانه، تغییراتی در بهرهگیری از فرمتهای آشنا برای همراهی مخاطب بومی، نیز صورت گیرد.
دیدگاهتان را بنویسید