اولین نوشتهم رو در دسته «تجربه در پژوهش» سایتم میخوام به پاسخ این سؤال اختصاص بدم که مقالهنویسی رو از کجا شروع کنیم؟ همونطور که از اسم بخش «تجربه در پژوهش» پیداست این بخش کاملاً مربوط به مبانی پژوهشی هستش که به دلیل تکرار، تمرین و تلاش برای یاد گرفتن پژوهش فرا گرفتم و سعی میکنم همونها رو منتقل کنم. طبیعتاً تجربه من خیلی ناقصه اما شاید کمک کوچیکی به شما بکنه.
خب بریم سر اصل مطلب؛ یه سؤال جدی همیشه برای دوستان کارشناسی ارشد و خود من در ترم یک و دو کارشناسی ارشد این بود که چطور مقاله بنویسم و اصلا از کجا شروع کنم؟
بهترین تجربه من تو این زمینه «تعیین حوزه مطالعاتی» بود. ما تو هر رشتهای بهویژه مدیریت رسانه که خیلی گسترده هم هست، حوزههای مطالعاتی مختلفی داریم. مثلا اگه مطلب حوزههای مدیریت رسانه رو در سایت من خونده باشید، حتماً متوجه شدید که شما باید بر حسب علاقه و تواناییتون یک حوزه یا چند تا حوزه رو انتخاب کنید و با عمق خیلی زیادی به مطالعه تو این حوزه بپردازید. بزارید از خاطره خودم تو این زمینه براتون بگم که چطور حوزه مطالعاتیم رو انتخاب کردم.
ترم اول کارشناسی ارشد، استادی داشتیم که جلسه اول کلاسش به معرفی حوزههای رشته اختصاص داشت و یک هفته فرصت داد تا ما کمی در مورد این حوزهها بخونیم و بر حسب علاقه یکی از حوزهها رو انتخاب کنیم. بعد از انتخاب حوزه، استاد گفت: مؤظفید که یک مقاله مروری تو اون حوزه بنویسید که 20 نمره از 20 نمره شماست!!! همه ما خیلی برامون کار سختی بود این کار اما اگر مقاله رو ارائه نمیکردیم عملاً یک درس سه واحدی رو افتاده بودیم. حداقلش این بود ما انتظار نداشتیم ماجرای مقالهنویسی از ترم اول شروع بشه اما شروع شده بود. خب من چون خبرنگار بودم و خیلی با خبرهای مربوط به بحرانها درگیر بودم حوزه رسانه و بحران رو بهعنوان حوزه مطالعاتی مورد علاقم انتخاب کردم.
من وارد یک حوزه خیلی گستردهای شده بودم که هر چی میخوندم ته نداشت. با این وجود چیزای خیلی زیادی راجع به رسانه و بحران یاد گرفتم و با توانایی تجزیهوتحلیل ذهنیم قادر بودم که دانستههام رو بهم متصل کنم و هم اینکه خلأها رو تشخیص بدم. اتصال دانستهها و تشخیص خلأها گامهای خیلی بزرگی بود که من برای آینده پژوهشی خودم بر میداشتم اما خب شاید اون موقع خیلی بهش دقت نکرده بودم ولی وقتی پایاننامه کارشناسی ارشدم رو بر اساس همون خلأها تونستم پیش ببرم، خیلی خوشحال بودم، چون من به یک حوزه تقریباً بکر از نسبت رسانه و بحران رسیده بودم.
همونطور که گفتم من هم بر حسب علاقه و هم بر حسب اجبار حوزه مطالعاتیم رو انتخاب کرده بودم و مدام تو این حوزه میخوندم. مقاله مروری که نوشته شد خیلی کمکم کرد تا یکم بیشتر به عمق مطالب پی ببرم و همین گامی بود تا بتونم سه تا مقاله علمی پژوهشی رو بعداً و بر مبنای کار مروریم بنویسم. حالا اون مطلبی که باید تو این دست نوشته بهتون بگم اینه که بدون تعمق نمیشه کاری رو پیش برد، بهویژه مقالهنویسی رو؛ پس گام آغازین نوشتن یک مقاله علمی پژوهشی، مطالعه خوبه و متأسفانه خیلی از ما حوصله مطالعه خوب رو نداریم، حتی گاهی خود من!!!. من به همه دوستانی که میخوان مقاله پژوهشی خوب بنویسن پیشنهاد میکنم که یک یا چند حوزه مطالعاتی مورد علاقهشون رو انتخاب کنند و راجع به اون کلی بخونن؛ این خوندن به شما فرصت میده که هم توانایی تجریهوتحلیل انتقادی مطالب رو پیدا کنید و هم مسائل مرتبط با اون حوزه رو به عنوان گام دوم برای نوشتن یک مقاله پژوهشی خوب تشخیص بدید.
نکته اینکه فراموش نکنید تعمق در یک حوزه به معنای غفلت از حوزههای دیگه نیست بلکه معناش بودن در نقطه عمیق یک اقیانوس اما بهرهمندی از همه جریانات و فضای اقیانوسه. من و شما بهعنوان دانشجو در اقیانوس درسهای مختلفمون کلی مبحث تازه و جدید یاد میگیریم که کمک میکنه تا بتونیم پیوند درستی بین فضای این اقیانوس و نقطهای از اون که مورد مداقه ما قرار گرفته برقرار کنیم.